گفتنی است مقیاس هایی که نمره ها آنها پایین تر از 60 است از نظر ویژگی های شخصیتی در دامنه بهنجار و عادی قرار می گیرند و دارای اهمیت به شمار نمی روند.
مقیاس هایی که نمره آنها در دامنه 61 تا 74 هستند نشان می دهند که ویژگی های شخصیت فرد در آن مقیاس کمی بالاتر از جمعیت عادی است.
1 |
اخیرا، حتی صبح ها احساس ضعف و بی حالی می کنم. |
بله |
2 |
برای قوانین و مقررات احترام زیادی قائلم، زیرا از حقوق افراد حمایت می کنند. |
بله |
3 |
به قدری از انجام دادن کارهای مختلف لذت می برم، که نمی توانم تصمیم بگیرم، کدام یک را اول انجام بدهم. |
بله |
4 |
بیشتر وقت ها احساس ضعف و خستگی می کنم. |
بله |
5 |
چون فکر می کنم آدم بزرگ و مهمی هستم برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری می کنند. |
نه |
6 |
دیگران به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمی دانند. |
بله |
7 |
اگر خانواده ام به من زور بگویند احتمالا عصبانی می شوم و در برابر خواست آنها مقاومت می کنم. |
بله |
8 |
مردم پشت سرم در مورد قیافه و رفتارم حرف می زنند و مسخره ام می کنند. |
بله |
9 |
اغلب اگر کسی اذیتم کندبه شدت از او انتقاد می کنم. |
بله |
10 |
به ندرت تحت تاثیر چیزی قرار می گیرم |
نه |
11 |
هنگام راه رفتن نمی توانم تعادلم را حفظ کنم. |
نه |
12 |
به آسانی و به سرعت احساساتم را بروز می دهم |
بله |
13 |
استعمال مواد مخدر اغلب مرا به دردسر می اندازد |
نه |
14 |
گاهی اوقات با خانواده ام بسیار تند و خشن برخورد می کنم. |
بله |
15 |
خوشی های من دوام چندانی ندارند. |
بله |
16 |
من آدمی خیرخواه و فروتن هستم. |
بله |
17 |
در نوجوانی به خاطر رفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوانی می شدم |
نه |
18 |
از ارتباط نزدیک با دیگران می ترسم، زیرا ممکن است رسوا شوم و مسخره ام کنند |
بله |
19 |
دوستانی را انتخاب می کنم که بدی هایم را به من گوشزد کنند. |
نه |
20 |
اغلب از دوره کودکی افکار غم انگیزی به خاطر دارم. |
نه |
21 |
من ارتباط با جنس مخالف را دوست دارم. |
بله |
22 |
بسیار دمدمی مزاج هستم، دایم نظرات و احساساتم را تغییر می دهم. |
نه |
23 |
هرگز مصرف مواد مخدر، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است . |
نه |
24 |
چندسالی است که احساس می کنم در زندگی شکست خورده ام. |
بله |
25 |
نمی دانم چرا اغلب دچار پشیمانی و احساس گناه می شوم. |
بله |
26 |
دیگران نسبت به قدرت من حسادت می کنند. |
بله |
27 |
اگر حق انتخاب داشته باشم ترجیح می دهم تنها کار کنم. |
بله |
28 |
فکر می کنم نظارت و کنترل دقیق بر اعضای خانواده ام لازم و ضروری است. |
بله |
29 |
دیگران مرا آدمی گوشه گیر و منزوی می دانند. |
بله |
30 |
اخیرا دلم می خواهد چیزها را بشکنم. |
نه |
31 |
من با جذابیت خودم می توانم توجه هر فرد خاصی را به خودم جلب کنم. |
نه |
32 |
من همیشه دنبال این هستم که دوستان جدیددی پیدا کنم و با افراد تازه ای نشست و برخاست کنم. |
بله |
33 |
اگر کسی از من انتقاد کند فورا خطاها و عیب های او را بیان می کنم. |
بله |
34 |
تازگی ها به کلی خرد شده ام. |
بله |
35 |
اغلب از انجام کار دست می کشم، زیرا می ترسم آن را درست انجام ندهم. |
بله |
36 |
اغلب خشم و عصبانیتم را بروز می دهم و بعد پشیمان می شوم. |
بله |
37 |
گاهی قدرت حس کردن را در بعضی از قسمت های بدنم از دست می دهم. |
نه |
38 |
من بدون توجه به این که انجام کاری چه اثری بر دیگران دارد کارم را انجام می دهم. |
نه |
39 |
مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد ولی در گذشته حس می کردم به آن احتیاج دارم. |
نه |
40 |
من آدم آرام و ترسویی هستم. |
بله |
41 |
اغلب احمقانه و بی مقدمه رفتار می کنم به طوری که بعدا مرا به دردسر می اندازد. |
نه |
42 |
هرگز کسی را که از من سوء استفاده کرده نمی بخشم، یا موقعیت دردناکی را که تحمل کرده ام فراموش نمی کنم. |
بله |
43 |
اغلب بعد از آن که حادثه برایم اتفاق افتاد احساس ناراحتی و تنش می کنم. |
بله |
44 |
اکثر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی وحشتناکی دارم. |
بله |
45 |
همیشه سعی می کنم دیگران را از خود خشنود کنم حتی اگر از آنها بدم بیاید. |
بله |
46 |
در مقایسه با دیگران ، همیشه کمتر به مسائل جنسی علاقه نشان داده ام. |
نه |
47 |
وقتی اتفاق بدی می افتد، احساس گناه می کنم. |
نه |
48 |
از خیلی وقت پیش، صلاح خود را در این دیده ام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم. |
نه |
49 |
از بچگی مواظب بودم کسی سرم کلاه نگذارد. |
نه |
50 |
از آدم هایی که خیال می کنند هر کاری را می توانند بهتر از من انجام دهند متنفرم. |
بله |
51 |
وقتی حوصله ام سر برود، دوست دارم به کار پر هیجانی دست بزنم. |
بله |
52 |
اعتیاد من مشکلاتی برای من و خانواده ام به وجود آورده است. |
نه |
53 |
تنبیه هرگز مانع انجام کاری که دوست دارم نشده است. |
نه |
54 |
بارها بی دلیل، شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است. |
بله |
55 |
چند هفته است که بی دلیل احساس خستگی و فرسودگی می کنم. |
بله |
56 |
مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمی دهم و به این دلیل شدیدا احساس گناه می کنم. |
بله |
57 |
فکر می کنم آدمی اجتماعی و خونگرم هستم. |
بله |
58 |
اخیرا بسیار کم رو و خجالتی شده ام. |
نه |
59 |
برای روزهای تنگدستی پس انداز می کنم. |
بله |
60 |
من به اندازه دیگران در زندگی شانس ندارم. |
نه |
61 |
دائم افکار و اندیشه ها، در ذهنم موج می زنند و رهایم نمی کنند. |
بله |
62 |
چند سالی است که از زندگی کاملا دلسرد و ناامید شده ام. |
بله |
63 |
چند سالی است که افراد زیادی در مورد زندگی خصوصی ام جاسوسی می کنند. |
نه |
64 |
نمی دانم چرا ولی گاهی حرفهای بد می زنم، صرفا برای این که دیگران را رنجیده خاطر کنم. |
بله |
65 |
در سال گذشته، بیش از 30 بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرده ام. |
نه |
66 |
در گذشته اعتیاد به مواد مخدر باعث شده شغلم را از دست بدهم. |
نه |
67 |
فکر های مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آن را نمی فهمند. |
بله |
68 |
اخیرا مجبورم بدون دلیل در مورد چیزی مکررا فکر کنم. |
بله |
69 |
از اکثر موقعیت های اجتماعی دوری می کنم زیرا می ترسم مردم از من انتقاد کنند یا مرا طرد کنند. |
بله |
70 |
بیشتر وقتها فکر می کنم شایسته موفقیت هایی که نصیبم شده است نبوده ام. |
نه |
71 |
اغلب وقتی تنها هستم، احساس می کنم کسی کنارم نشسته که دیده نمی شود. |
نه |
72 |
اغلب به دیگران اجازه می دهم تصمیم های مهمی برایم بگیرند. |
نه |
73 |
احساس بی هدفی می کنم و نمی دانم در زندگی به کجا می روم. |
بله |
74 |
ظاهرا نمی توانم بخوابم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خواب خسته ام. |
بله |
75 |
اخیرا خیلی عرق می کنم و کلافه ام. |
نه |
76 |
پیوسته فکرهای عجیبی به سرم می زند کاش می توانستم از شر آنها خلاص شوم. |
بله |
77 |
حتی وقتی بیدارم متوجه آدم هایی که دور و برم هستند، نمی شوم. |
نه |
78 |
برایم مشکل است که بر هوس مشروب خواری خود غلبه کنم. |
نه |
79 |
من اغلب اوقات افسرده و غمگین هستم. |
بله |
80 |
پیدا کردن دوست برایم کار ساده ای است. |
بله |
81 |
از سوء استفاده ای که در کودکی از من شده شرمنده ام. |
نه |
82 |
همیشه نگرانم که کارهایم خوب برنامه ریزی و تنظیم باشد. |
نه |
83 |
ظاهرا اغلب خلق و خویم از روزی به روز دیگر تغییر زیادی می کند. |
بله |
84 |
می ترسم ریسک کنم و چیزهای جدید را امتحان کنم. |
بله |
85 |
سوء استفاده کردن از کسی که خود اجازه چنین کاری را می دهد عیب نمی دانم. |
نه |
86 |
مدتی است غمگین و گرفته ام و نمی توانم از این حالت خلاص شوم. |
بله |
87 |
اغلب از دیدن آدم هایی که کند کار می کنند عصبانی می شوم. |
بله |
88 |
در مهمانی ها هیچوقت گوشه گیر نیستم. |
نه |
89 |
من آن چه اعضای خانواده ام انجام می دهند را زیر نظر دارم تا به چه کسی می توان اعتماد کرد. |
نه |
90 |
گاهی در برابر مهربانی مردم دستپاچه و عصبانی می شوم. |
بله |
91 |
استعمال مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است. |
نه |
92 |
اکثر اوقات تنها هستم و این تنهایی را ترجیح می دهم. |
بله |
93 |
بعضی از اعضای خانواده ام می گویند که خودخواه هستم و فقط به خودم فکر می کنم. |
نه |
94 |
مردم خیلی راحت می توانند نظرم را نظرم را عوض کنند حتی اگر تصمیم نهایی را خودم گرفته باشم. |
بله |
95 |
بیشتر وقت ها به دیگران دستور می دهم و آنها را عصبانی می کنم. |
نه |
96 |
قبلا دیگران به من گفته اند که به خیلی چیزها بیش از حد شور و علاقه نشان داده ام. |
بله |
97 |
بهتر است آدم زود بخوابد و زود بیدار شود. |
بله |
98 |
احساس من نسبت به افراد مهم زندگی ام اغلب بین محبت و نفرت در نوسان است. |
بله |
99 |
در جمع و موقعیت های اجتماعی همیشه مضطرب و کلافه ام. |
بله |
100 |
من هر روز مشروب می خورم. |
نه |
101 |
قبول دارم که مسئولیت های خانوادگی را جدی نمی گیرم ، ولی باید آن ها را جدی بگیرم. |
بله |
102 |
از همان کودکی بتدریج رابطه خودم را با واقعیت از دست داده ام. |
نه |
103 |
افراد آب زیرکاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام داده ام یا فکرش از من بوده است را به اسم خودشان تمام کنند. |
بله |
104 |
من نمی توانم شادی زیادی تجربه کنم چون احساس می کنم لیاقتش را ندارم. |
نه |
105 |
علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم. |
نه |
106 |
بارها در زندگیم وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم حالت افسردگی به من دست داده است. |
بله |
107 |
اشتهایم را به کلی از دست داده ام. |
نه |
108 |
من از تنهایی و بی کسی و از این که به خودم متکی باشم می ترسم. |
نه |
109 |
خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم فکر مرا پریشان می کند. |
نه |
110 |
در سال گذشته عکس من روی جلد مجله های زیادی چاپ شد. |
نه |
111 |
ظاهرا علاقه ام را به اکثر فعالیت های لذت بخش مثل رابطه جنسی از دست داده ام. |
نه |
112 |
در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بوده ام. |
بله |
113 |
یکی دوبار با قانون مشکل داشته ام. |
نه |
114 |
بهترین راه اجتناب از اشتباه ، تجربه داشتن است. |
بله |
115 |
مردم به خاطر کاری که انجام نداده ام، به من تهمت می زنند. |
بله |
116 |
اکثر اوقات عادت دارم برخی از مردم را اذیت کنم. |
بله |
117 |
گاهی مردم فکر می کنند من عجیب و غریب صحبت می کنم و صحبت های من برای آنها غریب و نا آشناست. |
بله |
118 |
دوره هایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبوده ام. |
نه |
119 |
مردم تلاش دارند مرا بگیرند چون فکر می کنند من دیوانه ام. |
نه |
120 |
من هرکاری لازم باشد انجام می دهم تا فردی که دوستش دارم مرا ترک نکند. |
بله |
121 |
یکی دوبار در هفته پرخوری می کنم. |
نه |
122 |
فکر می کنم تمام فرصت های خوبی که برایم پیش آمد را از دست داده ام. |
بله |
123 |
هیچ وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه رهایی یابم. |
بله |
124 |
وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس می کنم. |
نه |
125 |
گاهی مردم از دست من عصبانی می شوند زیرا فکر می کنند من زیاد حرف می زنم یا تند صحبت می کنم. |
بله |
126 |
امروزه اکثر افراد موفق، یا خوش شانس اند یا کلاه بردار. |
نه |
127 |
من نمی خواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقه مند می شوند. |
نه |
128 |
بدون علت مشخصی احساس افسردگی می کنم. |
بله |
129 |
بعد از سالها همچنان در مورد حادثه ای که واقعا زندگی ام را تهدید می کرد، خواب های وحشتناک می بینم. |
نه |
130 |
توان انجام کارهای روزمره ام را ندارم. |
بله |
131 |
وقتی به کمک احتیاج دارم الکل می نوشم. |
نه |
132 |
من از فکر کردن در مورد این که چگونه در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته ام متنفرم. |
نه |
133 |
وقتی همه کارها خوب پیش می رود دائم نگرانم، بزودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد. |
بله |
134 |
وقتی حادثه بدی در زندگی ام اتفاق می افتد گاهی احساس ناتوانی می کنم و تقریبا دیوانه می شوم. |
نه |
135 |
واقعا از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که من به آنها وابسته ام، می ترسم. |
بله |
136 |
می دانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کرده ام. |
نه |
137 |
همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم که آن کار در آن مدت محدود تمام می شود |
نه |
138 |
می دانم که مردم پشت سرم صحبت می کنند. |
بله |
139 |
من در گرفتن عفو و بخشش دیگران مهارت دارم. |
بله |
140 |
می دانم که برایم نقشه کشیده اند. |
نه |
141 |
احساس می کنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند. |
نه |
142 |
اغلب احساس تنهایی و پوچی می کنم. |
بله |
143 |
گاهی بعد از غذا خوردن خودم را مجبور به استفراغ می کنم. |
نه |
144 |
من معتقدم که همه را خوشحال می کنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام می دهم و حرف هایی که می زنم تحسین می کنند. |
بله |
145 |
دائم نگران کسی یا چیزی هستم. |
بله |
146 |
همیشه بی جهت فریب می خورم، به ویژه وقتی کسی خودش را برتر از من نشان می دهد. |
بله |
147 |
دائم افکار اضطراب برانگیز به ذهنم می آید. |
بله |
148 |
در زندگی ام چیزهای کمی وجود دارد که واقعا مرا حوشحال کند. |
نه |
149 |
وقتی به سرنوشت دردناکی که در گذشته داشته ام فکر می کنم احساس ناکامی کرده و به مرگ می اندیشم. |
نه |
150 |
از این که خیلی زود بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم ناراحتم. |
بله |
151 |
من هرگز قادر به ابراز احساساتم نیستم چون در نظر مردم ارزشی ندارم. |
بله |
152 |
من مشکل اعتیاد دارم و تلاشم برای کنارگذاشتن آن ناموفق بوده است. |
نه |
153 |
عده ای تلاش می کنند افکارم را کنترل کنند. |
بله |
154 |
قبلا تلاش کرده ام خودم را بکشم. |
نه |
155 |
من گرسنگی می کشم تا از همین هم که هست لاغر تر شوم. |
نه |
156 |
نمی دانم چرا برخی از مردم به من می خندند. |
بله |
157 |
در ده سال گذشته هیچ ماشینی ندیده ام. |
نه |
158 |
از آدم هایی که مرا لمس می کنند شدیدا می ترسم چون فکر می کنم آنها ممکن است به من صدمه بزنند. |
نه |
159 |
چون آن ها از توانایی های فوق العاده من خبردارند می خواهد مرا دستگیر کنند. |
نه |
160 |
دائم فکرم درگیر حادثه ای است که برایم اتفاق افتاده است. |
بله |
161 |
ظاهرا کاری می کنم که دیگران فکر کنند می خواهم به خودم صدمه بزنم. |
بله |
162 |
اغلب آن قدر غرق افکارم می شوم که متوجه نمی شوم اطرافم چه می گذرد. |
نه |
163 |
مردم به من می گویند لاغر هستم، اما من احساس می کنم خیلی چاقم. |
نه |
164 |
وقایع هولناک گذشته دائم به فکر و خواب من می آیند. |
نه |
165 |
من به جز اعضای خانواده ام هیچ دوستی ندارم. |
نه |
166 |
من اغلب کارهایم را سریع انجام می دهم و در مورد چیزهایی که باید انجام دهم فکر نمی کنم. |
بله |
167 |
من به گونه ای حمایت دوستانم را جلب کرده ام که دیگران نمی توانند از من سوء استفاده کنند. |
نه |
168 |
اغلب به وضوح چیزهایی می شنوم که مرا ناراحت می کند. |
بله |
169 |
من همیشه برای نزاع با دیگران خودم را مجهز نگه می دارم زیرا از برخورد تندشان می ترسم. |
بله |
170 |
من هر کار را چند بار انجام می دهم . گاهی به خاطر کاهش نگرانیم و گاهی به خاطر این که مطمئن شوم حادثه بدی اتفاق نمی افتد. |
بله |
171 |
تازگی ها به طور جدی به این فکر افتاده ام که به زندگیم خاتمه دهم. |
نه |
172 |
مردم مرا آدمی منظم و مقرراتی می دانند. |
نه |
173 |
وقتی به حادثه دردناکی که سالها پیش برایم اتفاق افتاد فکر می کنم دچار ترس و اضطراب می شوم. |
بله |
174 |
اگر چه من از دوست پیدا کردن می ترسم ولی مایلم دوستان بیشتری داشته باشم. |
نه |
175 |
واقعیت این است که مردم می خواهند با من دوست شوند تا مرا خرد کنند. |
نه |