یک شکاف درمانی بزرگ برای مراقبت های بهداشت روان در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط (LMICs) وجود دارد، و در این کشورها بیشتر مردمی که از اختلال های روانی، عصبی، و مصرف مواد (MNS) در رنج هستند، یا مراقبت های بهداشتی را در دسترس ندارند و یا خدمات دریافتی آنها کافی نیست. روشن است که عوامل نظام سلامت نقش بسیار مهمی در تعیین چگونگی میزان پوشش خدمات و اثربخشی مداخلات بهداشتی دارند، اما در زمینه بررسی نظام های بهداشت روان در کشورهای کم درآمد و کشورهای با درآمد متوسط کم توجهی شده است. در عین حال سیستم های بهداشت روان در حال ظهور در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط ، برنامه (زمرد) با هدف بهبود نتایج به دست آمده از افراد مبتلا به اختلال های MNS در شش کشور LMICs (اتیوپی، هند، نپال، نیجریه، آفریقای جنوبی و اوگاندا) با بررسی شواهد و مدارک باهدف افزایش کارکرد و ظرفیت ها در نظام بهداشت برای ارائه خدمات بهداشت روان. یک رویکرد ترکیبی برای تولید شواهد در: منابع کافی، عادلانه و پایدار برای بهداشت روان (ورودی نظام سلامت)؛ با ادغام ارائه خدمات بهداشت روان (فرآیندهای نظام سلامت)؛ و بهبود پوشش و هدف دستیابی در بهداشت روان (خروجی نظام سلامت). در حال اجرا است. تمرکز قوی بر روی ظرفیت سازی از پژوهشگزان، سیاستگذاران و برنامه ریزان، و افزایش مشارکت کاربران خدمات و ارائه دهندگان خدمات برای حمایت از تقویت سیستم سلامت روان است. زمرد همچنین به انگ و تبعیض به عنوان موانع اصلی و بازدارنده دسترسی موفق به خدمات بهداشت روان و ارائه آنها است.
کلیدواژه ها: ارائه مراقبت های بهداشتی، سیستم مراقبت های بهداشتی، بهداشت روان
چکیده:
نظام سلامت را می توان به عنوان "جمع کل همه سازمان ها، نهادها، و منابع تعریف کرد که هدف اصلی آنها بهبود بهداشت" دانسته شده [1]. نظام سلامت با عملکرد خوب، باید خدمات با کیفیت و مناسب برای همه مردم، در هر زمان و در هر کجا که به آنها نیاز دارند، ارائه نماید [1]، و باید حق بهداشت برای همه، از جمله افراد دچار بیماری های روانی، عصبی، و مصرف مواد (MNS) ، چه از راه خدمات حرفه ای و یا خدمات مراقبت غیر حرفه ای مانند خانواده یا مراقبت از خود، محفوظ باشد.
با این حال، با توجه به بار کلی بالای بیماری ها در این جمعیت ها در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا و پایین بودن میزان دسترسی به منابع انسانی و مالی، سیستم های بهداشتی اغلب نمی توانند پاسخگوی نیازهای افراد مبتلا به بیماری های MNS، به ویژه در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط (LMICs) باشند. با آنکه سه چهارم بار کلی بیماری های جهانی، به واسطه اختلال های MNS هستند و 8.9 درصد از بار بیماری در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط به واسطه اختلالات MNS پدی می آید، تنها بخش بسیار کوچکی از بودجه سلامت در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط به درمان و پیشگیری از این اختلالات (به طور متوسط 1.9 درصد در کشورهای با درآمد متوسط رو به پایین، و 0.5٪ در کشورهای با درآمد کم) اختصاص داده می شود.
پیامد این نبود تعادل، شکاف بزرگی است که در زمینه درمان های اساسی دیده می شود که در آن تنها گروه کوچکی از افراد مبتلا به اختلالات MNS به خدمات درمانی مناسب برای نمونه خدمات پیوسته، هماهنگ، و چند بخشی دسترسی دارند. یک نظرسنجی بزرگ در چند کشور نشان داد که به طور متوسط، 76٪ تا 85٪ از افراد مبتلا به اختلالات روانی شدید در کشورهای با درآمد پایین هیچ گونه خدمات درمانی را در 12 ماه گذشته دریافت نکرده اند. این عدم درمان می توانند با پیامدهای چشمگیری، از جمله ناتوانی و خودکشی در ارتباط باشد.
پیشرفت های اخیر در بهداشت روانی جهان
چند دستاورد برجسته و انتشارات بین المللی به بهبود دانش پایه برای کاهش بار اساسی اختلال های MNS انجامیده است. این خدمات عبارتند از گزارش بهداشت جهانی در سال 2001 ، دو سری انتشارات لانست در زمینه بهداشت جهانی روان در سال 2007 و 2011؛ جنبش بهداشت جهانی روان برنامه لایحه GAP بهداشت روانی سازمان جهانی بهداشت برای افزایش خدمات برای درمان اختلال های MNS است. بازبینی چالش های بزرگ در بهداشت جهانی روان در ایالات متحده آمریکا، برقراری مراکز همیاری برای انجام پژوهش های بین المللی در زمینه بهداشت روان توسط موسسه ملی بهداشت روان، ایالات متحده آمریکا، قطعنامه سال 2012 سازمان جهانی بهداشت و برنامه عمل سال 2013 برای رسیدگی به بار جهانی اختلالات MNS، که هدف های کلیدی عینی آن بازتاب رویکرد سیستم های بهداشتی است ؛ و همچنین به عنوان برنامه جاری بهبود مراقبت بهداشت روان که با هدف گسترش، ارائه و ارزیابی بسته های مبتنی بر شواهد از مراقبت در پنج کشور آفریقایی و آسیایی.
منبع:
Semrau, M. , et al ( 2015 ). Strengthing mental health systems in low and middle income countries. BMC Medicine...