دسترسی سریع


برای شرکت در تست ها و یا مشاهده نتایج و تفسیر آزمون ها از این بخش استفاده نمایید

اهمیت و نقش بازی در رشد شخصیتی کودکان سه تا هفت ساله

از راه بازی کودک در این سن می تواند مقررات جهان را درک کند. در این دوره از زندگی بازی و سواد آموزی وارد مرحله ای می شود که شادی و بازی با هم همراه می شوند. در این سن کودک چگونگی ارتباط با جهان پیرامون خود، خلاقیت و سازندگی را می آموزد و یاد می گیرد که از خود رد پایی به جای بگذارد.
از این رو سه تا هفت سالگی بحرانی ترین مرحله برای آماده کردن کودک برای زندگی آینده است.
از سوی دیگر کودک سه تا سه سال و شش ماه بسیار پر انرژی است، مایل است برنامه ساعات بیداری اش پر باشد. به دنبال آن است تا تمام روز فعال بماند. بنابراین باید این فرصت را به او داد تا از شرایط بهره برداری کند.
در جریان بازی کودک با اشیاء وافراد پیرامون خود آشنا می شود، و به دلیل اهمیتی که آنها برایش پیدا می کنند به آنها توجه می کند. وی به دنبال همبازی خوب است. همبازی می تواند نقش بسیار مهمی در آمادگی او برای ورود او به جهان پیرامونش داشته باشد. می تواند در زمینه پیدا کردن دوست به او کمک کند. از این راه آمادگی پیدا می کند تا مسئولیت برخی کار ها را بپذیرد. می تواند به کمک مادر یا پدر به مرتب کردن رختخوابش بپردازد و یا برخی کارها یا مسئولیت ها ی کوچک را در خانواده برعهده گیرد. گاهی پیش از آنکه کاری را انجام دهد، از پدر یا مادر راهنمایی می خواهد. در این سن با آنکه به پدر و مادر هردو علاقه مند است با مادر روابط بیشتری دارد؛ اما پیشنهادهای پدر را زودتر می پذیرد.
در این سن پوشیدن لباس هایی مانند لباس آتش نشان ها یا لباس پلیس اهمیت پیدا می کند. اگر چند برگ کاغذ باطله به او داده شود، فرصت می یابد تا شرایطی را پدید آورد که در آن به کمک تخیل داستانی را بسازد.
در این دوران مقایسه، رقابت و مسابقه اهمیت می یابد. پدر و مادر می توانند به او بیاموزند که اگر توان رقابت در زمینه ای را ندارد، وارد رقابت نشود. بهتر است وارد بازی های بدون برد و باخت شود. اگر در بازی باخت، به هیچ وجه نباید بردن طرف مقابل را بزرگ جلوه داد؛ بلکه بهتر است به کیفیت کار تاکید نمود، مانند : "چقدر عرق کردیم! "، "چقدر راه رفتیم! "، " خوشحال شدیم".
اگر باخت او را معمولی تلقی نکنیم، ممکن است وی دچار حسادت شود.
اگر در هنگام بازی با کودکان ، نتواند مقررات را رعایت کند، بهتر است با درست بازی کردن، مقررات را به او آموزش دهیم؛ اما نباید انتظار داشت که مقررات را دقیقاً رعایت کند.
کودک سه ساله آمادگی آن را پیدا می کند تا چیزی را خراب کند. می دانیم که همبازی اول کودک پدر و مادر و خواهران و برادران هستند. با بالا رفتن سن کودک ، از همبازی های خود انتظار داردکه تنها همبازی باشند و با بالا تر رفتن سن وی انتظار تماشاچی را از همبازی دارند که نقشی در نتیجه بازی نداشته و در آن دخالت نکنند. از این رو پدر و مادر با ید با آگاهی و دست و دل بازی شرایطی را فراهم کنند که کمترین تناق و درگیری و اختلاف پدید نیاید.

دراین سن اگر کار کودک با همبازی های خود در هنگام بازی به اختلاف و دعوا کشید، از دور باید ناظر آنها بود و اگر خودشان برای رفع اختلاف موفق شدند، بزرگتر ها دخالتی نکنند. ولی اگر نتوانستند در این زمینه موفق باشند، بهتر است به صورت بی طرفانه پیشنهادی را مطرح کنیم. اگر اختلاف به زدوخورد انجامید بزرگتر ها باید دخالت کنند و شرایطی را فراهم نمایند تا بازی به روال سابق برگردد.در مجموع بگو مگوی کودکان اگر در حد کلام و بحث باشد اهمیتی ندارد.

به طور کلی باید به کودکان آموخت که چنانچه حقی را برای خود متصور هستند، نباید کوتاه بیایند و برای گرفتن حقشان باید بکوشند. در عین حال کوشش ما باید این گونه باشد که جنگ را به آنان آموزش ندهیم.